مکالمه انگلیسی در رستوران و چیزهایی که بهتر است بدانید
این فهرست شامل اصطلاحات و واژههای مهم در زمینه رستوران و خدمات غذایی است که برای ارتباط و تبادل اطلاعات بین پرسنل و مشتریان بکار میروند. به طور خاص، این اصطلاحات مرتبط با فعالیتهای مختلفی مانند سرویس در میز، آشپزخانه، ارائه سفارشات و پرداخت صورتحساب هستند. در ادامه توضیحاتی کاملتر در مورد هر کدام از این اصطلاحات آمده است:
Pour the water: به معنای ریختن آب است، به عنوان یک دستور به پیشخدمت داده میشود تا آب را برای مشتریان بریزد.
To take the order: به معنای گرفتن سفارش از مشتریان است، کاری که توسط پیشخدمت انجام میشود.
To order: به معنای دادن سفارش برای غذا یا نوشیدنی است، توسط مشتریان انجام میشود.
Host: مهماندار یا میزبان رستوران که معمولاً در ورودی رستوران ایستاده و مشتریان را به میزهای مناسب راهنمایی میکند.
Hostess: مهماندار خانم، نمایندهای از پرسنل رستوران که وظایف مشابه مهماندار را دارد.
Waiter / Server: پیشخدمت آقا، کسی که وظیفه خدمت رسانی به مشتریان را در رستوران دارد.
Waitress / Server: پیشخدمت خانم، نمایندهای از پرسنل رستوران که همانند پیشخدمت آقا وظیفه خدمت رسانی را دارد.
Booth: نیمکت در رستوران، جایی که مشتریان برای نشستن و صرف غذا در آن قرار میگیرند.
Table: میز، جایی که غذا و نوشیدنیها برای مشتریان سرو میشود.
Menu: منو، فهرستی از غذاها و نوشیدنیهای موجود در رستوران به همراه قیمتها و توضیحات.
Bus person: پیشخدمت یا پادو، شخصی که وظیفه تمیزکاری میزها و سرویسهای دیگر در رستوران را بر عهده دارد.
Salad bar: بار سالاد، جایی که مشتریان میتوانند سالادهای مختلف را برای خودشان انتخاب کنند.
Kitchen: آشپزخانه، محلی که غذاها آماده میشوند.
Chef: سرآشپز، شخصی که مسئول پخت و پز غذاها در آشپزخانه است.
To pay the check: پرداخت کردن صورتحساب به معنای پرداخت هزینههای صورتحساب غذا و نوشیدنیها است.
Tip: انعام، مبلغی که مشتریان به پیشخدمت میدهند به عنوان پاداش برای خدمات دریافتی.
Leave a tip: انعام دادن، عملیت پرداخت انعام به پیشخدمت بعد از پرداخت صورتحساب.
Tray: سینی، وسیلهای که برای حمل غذاها و نوشیدنیها به میزها استفاده میشود.
Desser: دسر، غذای شیرین معمولاً برای پایان وعده غذایی.
Dessert cart: چرخدستی دسر، یک وسیله با کلسی که دسرها بر روی آن قرار دارند و توسط پیشخدمت به مشتریان نشان داده میشود.
Salad plate: بشقاب سالاد، بشقابی که برای سرو سالاد استفاده میشود.
Dinner plate: بشقاب غذای اصلی، بشقابی که برای سرو غذای اصلی استفاده میشود.
Soup bowl: کاسه سوپ، کاسهای که برای سرو سوپ استفاده میشود.
Water Glass: لیوان آب، لیوانی که برای سرو آب استفاده میشود.
Cup: فنجان، وسیلهای که برای سرو نوشیدنیهای گرم استفاده میشود.
Napkin: دستمال سفره، دستمال کاغذی یا پارچهای که برای پاک کردن دستها یا قرار دادن روی آرامگاه غذا استفاده میشود.
هم افرادی که به سفر میروند و هم افرادی که در یک کشور خارجی زندگی
میکنند باید بتوانند مکالمات خوبی در رستوران داشته باشند چراکه رفتن به رستوران
یکی از اموری است که همه ما بارها در زندگی تجربه خواهیم کرد پس باید به خوبی از
پس آن برآییم. بر اساس همین نیاز ما، سعی کرده ایم که در مقاله مکالمه انگلیسی در
رستوران و چیزهایی که بهتر است بدانید مکالمات و عبارات رایج برای مکالمه
انگلیسی در رستوران را مورد بررسی قرار دهیم.
Comments
Post a Comment